بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 2
(در این قسمت از تحقیقات محقق گرانقدر جناب آقای محمد رضا خسروی که با زحمت و سعی و تلاش بسیار در مجموعه ای بنام جغرافیای تاریخی تربت حیدریه گرد آمده است بهره گرفته است . )
بخش رشتخوار که بنام مرکز آن شهر رشتخوار خوانده می شود و در قسمت علیای دشت خواف قرار گرفته است .
تلفظ کلمه در محل و معمولا به ضم اول و بروزن دشوار است که در این تلفظ حرف ت از کلمه حذف می شود برای وجه تسمیه محل در بین اهالی کنکاشی داشتیم که مجموع تعابیر آنها دردو نظر خلاصه میشود :
قول اول : رشتخوار را خونخو ار معنی می کرد . بر این اساس در گذشته رشتخوار با همسایگانش دشمنی کینه توازنه ای داشته است به همین علت دیگران به مردم این دیار لقب رشتخوار را داده اند .
این برداشت به تعبیری درست است یعنی از کلمه ریش به کسر اول افاده ریش و زخم و جراحت می شود لیکن اینکه رشتخوار یهای آرام چنین موضعی در قبال دشمنان خود داشته اند بعید مینماید قول دیگری بر آن بود که در زمان باستان و هنگامی رستم و زال از سرزمین ما عبور میکرده است تا به سیستان برود اسب خود رخش را رها کرده تا بچرد و خود رفع خستگی را بر هم نهاده بود در این وقت درندگانی از بیشه رشتخوار به رخش حمله برده و قصد خوردن او را کرده بودند رستم سراسیمه چشم گشوده و بپا خواسته بود با فریاد گفته بود این روبهکاران از کی رخشخوار شده اند و سپس رخش را با نهیبی بر جانوران
تحریض میکند . این تعبیر و تصور اگر افسانه در افسانه ای است اما اتفاقا به لحاظ اینکه رخش را رش نیز نوشتهاند و رشتخوار را به فتح اول رخشخوار هم معنی میدهد نظری نیست که پربی اعتیاد باشد . در نهایت پدر این نگارنده عقیده دارد : رش به فارسی مخفف ارش است و به معنی خرمای سیاه و انجیر می باشد لذا می توان گفت رشتخوار یعنی انجیر خوار ومیوه انجیر در آن نواحی به فراوان به عمل می آید و نیز می توان گفت چون در فارسی سین بجای شین بسیار جاها نوشته شده از قبیل کورس و کورش ، نیسابور و نیشابور و ورس یارش به فارسی حریص در خوردن است ، رشتخوار یعنی زیاده خوار ،
آنچه برد کلیه تلفظ ها مرجع است تلفظ رُشت بروزن پُشت به معنی روشن است و خوار که همان خور است یعنی آفتاب می باشد .
بدین ترتیب رشتخوار یعنی آفتاب تابان و این به یعنی با توجه به موضع جغرافیایی محل که واحه ایست پر آفتاب و قرار گرفته در جلگه سازگارتر مینمایند .
اشتراک